دل نوشته های من

ღ★ミغم انگیز و عاشقانه ミ★ღ

دل نوشته های من

ღ★ミغم انگیز و عاشقانه ミ★ღ

عشق ...

عشق را در نگاه کودکی دیدم
در نگاه معصومانه یک کودک
نگاه معصومانه ای که به دستان پدر میکند
نگاهی که به نیاز به همدردی دارد

عشق را در صدای لرزان پسری دیدم
صدای لرزانی که از بغض قدرت تکلم نداشت
نه قادر به حرف زدن بود
نه قادر به گریستن
زیرا غرور مردانه اجازه گریستن نمی داد
فقط چشم به دور دست ها دوخته بود
خیره گشته تا شاید مسافرش بازگردد

عشق را در نقاشی دختر کوچکی دیدم
که در آسمان عکس پدر نداشته اش را کشیده بود
زیرا که گفته بودند به آسمان رفته

عشق را از چشمان یک نابینا میبینم
شخصی که حتی برای لحظه ای نتوانسته خود را ببیند

اما با چشم دل همگان را می بیند.

نظرات 2 + ارسال نظر
عباس شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 http://bedonbalemohabat.blogsky.com

خیلی احساساتی شدم. احساساتم جریحه دار شد. واقعا قشنگ بود. البته از اینکه هرکسی تو شعرت یه غمی داشت لذت نبردم. ولی از اینکه این غم منو یاد خیلی از چیزا میندازه لذت بردم.

شاد باش...

میثاق شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:56

خیلی عاشقونه و غمگین بود ولی کلا قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد